شنبه، مهر ۱۵، ۱۳۹۱

نوع دوستی آذربایجانی را باید ستود



شاید تا کنون با شرکت در مراسم ازدواج یا عروسی آذربایجانی ها و مناطق ترک نشین ایران به عینه مشاهده کرده باشید که در این مراسم بر خلاف دیگر اقوام و مردمان ایرانی علاوه بر رقص ملی و محلی آذربایجانی، رقصهای محلی دیگر اقوام ساکن ایران نیز اجرا شده و با استقبال حاضرین مواجه میشود.به طور مثال میتوان به مراسم عروسی در اردبیل اشاره کرد که همراه با رقص فولکولوریک آذربایجانی ،رقص کردی،رقص بندری ،رقص عربی ،رقص بختیاری و ... به اجرا در میاید و این نشان از نوع دوستی و حس احترام به دیگر فرهنگها دارد باید گفت این حس به نوعی منحصر به فرد می باشد چون که چنین توجهی به سایر فرهنگها در میان دیگر مردم ایران زمین کمتر و یا اصلا یافت نمیشود.به عنوان یک آذربایجانی در مراسم دیگر مردم غیر ترک زبان نیز حضور داشته ام اما به هیچ وجه در یک مراسم با حاضرینی کردزبان نمیتوان دید که آن مردم مشغول به رقص آذربایجانی باشند حتی در صورتی که فردی مایل به این کار باشد با واکنش تند دیگر حاضرین روبرو خواهد شد.
در تعصب به فرهنگ و آب و خاک آذربایجانی شکی نیست اما باید آذربایجانی را به خاطر این نوع دوستی اش ستایش کرد.


Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

پنجشنبه، مهر ۱۳، ۱۳۹۱

خواهر مکرمه عباس لسانی،فعال مدنی آذربایجان درگذشت



Abbas bəy Lisani'nin hörmətli bacısı dünyasını dəyişdi . Nur içində yatsın Bəyimizin başı sağ olsun
 برادر عزیزمان،عباس لسانی شرف آذربایجان داغدار شد.
خواهر محترم فعال مدنی اردبیلی جناب عباس لسانی درگذشت.
خانم لسانی مادر مهدی محمدپور است که بارها حبس برادر و فرزند غیورش را به چشم خود دیده بود.
در آرامش و روشنایی آسوده بخوابد.برای عباس لسانی و خانواده گرامی اش صبروشکیبایی آرزومندیم.
 

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

یکشنبه، شهریور ۲۶، ۱۳۹۱

جناب مستقل،شما در مفهوم واژگان مشكل داريد!

هر از گاهي شاهد بيانيه ها و مطالب تندي ازجانب تشكيلاتي به اصطلاح طيف مستقل هستيم كه در عين اينكه خودرا زير مجموعه اي از حركت ملي آذربايجان و مقيد به تمام اصول و قواعد مندرج در اساسنامه اين حركت ميدانند اما با پوششي ظاهري وبا تكيه بر وا‍ژه ي «مستقل» ، اكثر انر‍ژي فعالين مجازي را به جاي متمركز كردن بر روي تنها هدف واحد ملت آذربايجان كه همان دستيابي به حق تعيين سرنوشت خود  باشد به هدر ميدهند. با استفاده از مدياها و كرسي هايي كه به اسم آذربايجان فعال هستند موجب دلسردي و صرف زمان و انرژي بيهوده براي انشقاق فعالين به جريانات متعدد با سلايق گوناگون شده اند.برادر و خواهر ترك من ، در هنگامه اي كه گروههاي اپوزيسيون داخلي و خارجي ايران و يا گروههاي استقلال طلب كرد و عرب دست اتحاد به هم داده اند و سعي در وحدت تمام نيروهايشان در جهت يك هدف دارند چرا بايد گلوي شما در راه انحصار طلبي و جدا كردن مسير از ديگران پاره شود؟كدام يك ازاصول شماكه در اساسنامه تشكيلاتيتان وجود دارد به جز چند مورد عقيده اي چيزي غير از خواسته هاي ديگر فعالين است كه مدعي هستيد حركت ملي آذربايجان از مسير خود خارج شده است؟نقص حركت ملي در عدم جذب كمكهاي مالي و انساني بهتر و بيشتر را نميتوان انكار كرد منتها شما طيف به اصطلاح مستقل، عابر بانكي مجزا از ملت آذربايجان داريد كه ادعاي رفع اين مشكل را داريد؟شما كه عمل و كنش هيچ يك از فعالين حتي شخصيتهايي كه سالها پشت ميله هاي زندان بوده اند را باور نداريد در مقابل اين ،ادبياتي تهاجمي شما در برابر سوال و نقد چه مفهومي دارد؟مستقل به خودي خود مفهوم و محتوايي بي طرفانه دارد اما شما دنباله رويي خود را از برخي شخصيتهايي كه اخيرا در مناقشات داخلي حركت سهيم بودند نشان داده بوديد اين به نظرتان قابل توجيه است؟يك روز با تهمت و افترا به ديگران و روز ديگر با «نق نق كردن » و انتقاد از توهيني كه حتي وجود خارجي نداشت صدا بلند كردي!
دست بردار دوست و هموطن عزيز،از كوبيدن بر طبل جدايي دست بردار،اگر هدف ونيتي جز احقاق حقوق پايمال شده و سربلندي ملتمان را نداري از اين افكار مسموم دست بردار.فكر كردن به تقسيم ميراث و جايگاهها و غنايم فعلا براي من و شما زود است پس تو هم مشتهاي خودت را گره كرده در كنار مشتهاي آذربايجاني بلند كن فردا براي اين كارت پشيمان نخواهي شد.
فردا ها متعلق به من و توست  .

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

چهارشنبه، شهریور ۱۵، ۱۳۹۱

وطن ، تو در آرامش بمان

   



Anlayana çok şey anlatır

 برای شخص فهیم،چیزهای زیادی می آموزد






  
 Ülke, sen Barış içinde yaşa

وطن ، تو در آرامش بمان




Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

چهارشنبه، شهریور ۰۸، ۱۳۹۱

صندوق رای بهتر نیست؟




ناراحتی برخی از ملی گرایان به ظاهر ایراندوست از مطرح کردن ایده رفراندوم در نقاطی از ایران که ملیتهای غیر فارس زبان در آن نواحی ساکن هستند به راستی چیست؟مگراین وطن دوستان داعیه این را ندارند که سیستم فدرالیسم اولین بار توسط ایرانیان ترویج داده شده و مورد استفاده قرار گرفته است؟

چرا برای پاک کردن صورت مسئله دست به گریبان منابع جعلی و حاشیه نویسی و ربط دادن صدای آمریکا و ویکی لیکس و شیطان بزرگ و صهیونیسم و قوم گرایی و موساد و ... به خواست مشروع ملیتها، برده اید؟شعور سیاسی این میهن پرستان مجازی چند هویتی  تا بدان جا قابل تامل است که واژه «ینی چری » را که شایسته خودشان است به صورت بالعکس برای نمایندگان کنگره آمریکا به کار میبرند اما دانسته یا نادانسته خود را مضحکه عام و خاص کرده اند!
لینکی را چندین بار با تغییر عنوان و ارجاع به یک نوشته از ویکی لیکس اما کاملا بدون ارتباط با نوشته های این منبع افشاگر آمریکایی ( البته در مواردی که آمریکایی ها باب میل ایشان رفتار کنند محبوب هستند ولی اگر صدای آمریکا با اسرائیل برای تجزیه ایران نقشه هایی داشته باشد منفور و ضد ایران خواهد بود) در سایتهای اشتراک لینک، ارسال میکنند و گله وار مشغول خواندن دعای «اهورا مزدا  ایران را از دشمن و دروغ و خشک سالی حفظ کند» هستند!!
بگذریم از این عده قلیل اما مخاطب این نوشته دلسوزان این مرز و بوم هستند پس:
مگر نه این است که میزان اراده و رای ملت است؟
فرض کنید که ملت آذربایجان خواست مستقل باشد
ان وقت شما دمکراتهای ایرانی نکند میخواهید همچون صربهای یوگوسلاوی برای دفاع از ایده نامشروعتان آذربایجانی را قتل عام کنید؟
در جهان متمدن راه بهتری وجود دارد
صندوق رای!
بهتر نیست؟

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

سه‌شنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۹۱

«آرارات» یا «آغری داغ» ، کدام یک؟


آغری داغ یعنی کوه «پرنشیب»

کوه آغری داغ که با نامهای نوح داغی و نیز آرارات مشهور است ، عبارت است از دو قله کوچک و بزرگ آتشفشانی به ارتفاع 5156 و 3916 متر که در منتها علیه شمال غربی ایران ، غرب آذربایجان و شرق آناتولی قرار گرفته اند.مسئله ای که در این مقاله مورد بررسی قرار میدهیم نامیده شدن این کوه به نام  آرارات از طرف ارامنه میباشد.سوال ما این خواهد بود که آیا این نامگذاری از طرف ارامنه صحیح است یا نه؟






امروزه چه در بیا ارامنه ساکن ایران و نیز ارامنه جمهوری ارمنستان به اسم آراارت در سطح بسیار وسیعی برخورد میکنیم چه بسیار تیمهای ورزشی  و محصولات کارخانجات که به اسم آرارات نامیده میشوند و جالب آنکه بسیاری از کشورهای منطقه نیز در مورد نامگذاری این کوهها از لفظ آرارات استفاده میکنند.و جالب تر آنکه بسیاری از همشهریان آذربایجانی ،نیز به جای به کار بردن لفظ صحیح و اصیل «آغری داغ» کلمه من درآورده و محصولات آرارات را به کار میبرند.
برای بررسی موضوع بالا بهتر است مروری بسیار کوتاه بر تاریخ منطقه داشته باشیم ، باشد که ما را در درک موضوع و آسان نمودن برداشت هایمان یاری رساند.
منطقه ای که کوه آغری داغ نیز در آن واقع شده است بنا به تحقیقات و بررسی های بسیاری از عالمان و دانشمندان جهان از همان اول محل سکونت اقوام التصاقی زبان ( پدران ترکان امروزی ) بوده است و در این منطقه حکومت های مقتدری از همان اول حاکم بوده اند که حکومت التصاقی زبانان اورارتو بوده است.
حکومت مقتدر اورارتو که مناطق وسیعی از آذربایجان و آنادولی را شامل میشد بعد از حدود سه قرن حکومت توسط حکومت ستمگر آسوری و نیز ارامنه تازه وارد،سال 585 قبل از میلاد از بین رفت.
بسیاری از اورارتو های التصاقی زبان در اثر فشار ارامنه از اقوام هند- اروپایی به شمار می آیند و تازه از طرف غرب به اراضی آنها وارد شده بودند مجبور به کوچ به قسمتهای غربی آذربایجان گردیدند و بسیاری نیز در داخل ارامنه حل شده از بین رفتند!
پس از این اتفاق تا مدتها خاک آناتولی مسکن گاه ارامنه بود تا اینکه با آمدن اقوام التصاقی زبان اوغوز ( ترکان اوغوز که عثمانیان و سلجوقیان نیز از آنان بودند) دوباره این سرزمین به دست صاحبان اصلی افتاد.
اورارتورها در لوحه های سنگی پادشاهان آشور با نام اورارتویی بی آنیلی و در کتابهای مقدس با نام آرارات خوانده اند. قلعه بسطام در شهرستان خوی در بخش قره ضیاء الدین  یادگار حکومت اوراتوهاست.





ارامنه امروزی با دادن نام آرارات به کوه آغری داغ که در منابع قدیم بنام ماسیس خوانده شده است سعی در انتساب خود به اورارتوها و بالا بردن پیشینه حضور خود در سرزمین های آذربایجان و آناتولی داشتند ولی با معلوم شدن این موضوع که اورارتوها تورانی و ترک زبان بوده اند و حال آنکه ارامنه تحلیلی زبان یا هند- اروپایی زبان هستند موضوع پیشینه زیاد ارامنه در این سرزمین ها از بین رفت و تاریخ حضور آنان تنها به 2600 سال پیش رسید ولی با تمام این احوال این نامگذاری غلط پابرجا ماند و امروزه نیز از آن برای نامیدن کوه مقدس آغری داغ که بنابر روایاتی کشتی حضرت نوح بر قله آن فرونشسته است ، استفاده میگردد.
 در این بین همه ما که وظیفه ای بس سنگین در برابر نگهداری هویت ملی خودمان داریم و موظف به حفظ میراث گذشتگان با فراست خود هستیم، پس همانگونه که در مقابل نامیده شدن خلیج فارس به خلیج عرب واکنش نشان میدهیم باید در مقابل نامیده شدن کوه آغری داغ با نام جعلی آرارات نیز واکنش نشان دهیم و یا اینکه حداقل خودمان دیگر به کوهی که پدرانمان آن را آغری داغ نامیده اند ارارات که لفظی است خودی ولی دستاویزی است برای بیگانگان ، به کار نبریم.
حال آنکه این نامگذاری هیچ ماخد و اساس علمی ندارد . اعتمادالسلطنه در کتاب « تطبیق لغات جغرافیایی » به نقل از دانشمند جغرافی دان «کیپرت » مینویسد: « آرارات نام قدیم آن منطقه است که رود آراز ( ارس) از آنجا سرچشمه میگیرد .بعد کوه ماسیس که از طرف ترکان « آغری داغ » نامیده میشود در در مرز بین دولت روس و عثمانی قرار داشت به این نام نامیده شد.
استاد بزرگ جغرافی کیپرت میگوید که نامگذاری این کوه بر اساس تحقیقات و منابع نبوده است . به هر حال به خاطر حکومت طایفه تورانی اورارتو یا اورارزو در این منطقه این کوه با انتساب این طایفه آرارت نامیده شده است.


Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

پنجشنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۹۱

انسان را با انسان کشتند!


Demiri demirle dövdüler; biri sıcak biri soğuktu.
İnsanı insanla kırdılar; biri aç biri toktu.

  
فلز را با فلز کوبیدند،یکی داغ یکی سرد
انسان را با انسان کشتند،یکی گرسنه یکی سیر
 
 

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

دوشنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۹۱

عاملان زنده به گورکردن مردم در زلزله آذربایجان چه کسانی هستند؟


زلزله نسبتا شدیدی به قدرت 6/2 در مقیاس ریشتر مقدار وسیعی از استانهای آذربایجان شرقی و اردبیل و زنجان و قسمتی از گیلان را در تاریخ21 مرداد در ساعت 53/16دقیقه لرزاند. بنا به عقیده کارشناسان زلزله از جمله آقای عکاشه که باعنوان پدر زلزله شناسی در ایران نام برده می شود در مصاحبه با ایلنا در مورخه 22 مرداد ماه میگویند اگر چنین زلزله ای در کشورهای دیگری اتفاق می افتاد، 7 یا 8 نفر مجروح داشت و ساخت و سازه های غیر اصولی را عامل صدمات جانی و مالی در مناطق آسیب دیده میدانند. مرکز این زلزله طبق اعلام مرکز ژئوفیزیک دانشگاه تهران، شهرهای هریس- ورزقان و اهر بوده است. برابر گزارش خبرگزاری ایلنا در مورخه 23 مرداد ماه در شهرهای هریس 96 روستا – اهر 325 روستا و ورزقان 110 روستا ، وجود دارند که بیشتر آنها با خاک یکسان شده و بیش از 70 در صد آسیب دیده اند.
با توجه به گزارشها ی مطبوعات (ایسنا) و منابع محلی اولین مسئول دولتی که به منطقه آسیب دیده وارد می شود آقای حسن قدمی با عنوان پست سازمانی معاون وزیر و رئیس سازمان مدیریت بحران کشور می باشد که در ساعت 21اولین روز زلزله به منطقه وارد می شوند. این سازمان پس از زلزله بم در 5 دیماه 1383 و متعاقب آن با تصمیم مجمع تشخیص مصلحت در تعیین سیاستهای کلی نظام در زمینه حوادث غیر مترقبه ، با تصویب رهبری و اهتمام دولت و مجلس در امر مدیریت حوادث کشور با تصویب قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور در تیرماه 1387 تاسیس می شود. (پایگاه اطلاع رسانی دولت) با اینکه در ترکیب وزارت کشور فعالیت میکند اما دارای بودجه ای مستقل دربرنامه بودجه کل کشور می باشد. آقای حسن قدمی نیز با توجه به مسئولیت سازمانی خویش به عنوان اولین مسئول دولتی در مناطق آسیب دیده حضور می بابند. نامبرده در مصاحبه با خبرگزاری فارس در مورخه 22 مهرماه در باره امداد و نجات می گوید که 24 ساعت نخست حادثه ،زمان طلایی برای نجات است اما آقای الله وردی دهقانی نماینده ورزقان می گویند در 24 ساعت اول حادثه زیرساختهای مخابراتی و راههای ارتباطی از کار افتاده و تشکیل نشدن ستاد مدیریت بحران باعث افزایش آمار تلفات شده است. فرماندار غیرمقیم و بسیاری از مسئولانی که لازم بوده است در صحنه حضور فردی داشته باشند با تاخیرهای چند ساعته به محل حادثه رسیدند(از مصاحبه های نماینده ورزقان با مطبوعات مرکز و محلی) مصاحبه آقای دهقانی نماینده مردم ورزقان حاکی از حقیقت بسیار تلخی می باشد،؛ با اینکه رئیس سازمان مدیریت بحران در اولین ساعات حادثه در منطقه حضور می یابند بعد از 24 ساعت هنوز ستاد بحران تشکیل نیافته و آقای حسن قدمی نیز از 24 ساعت طلایی که خود اظهار میدارند، به نحو ممکن استفاده نکرده اند با وجود اینکه در محل حادثه حضور دارند . آقای قدمی پا را از این هم جلوتر گذاشته و تمام استانهای همجوار که برای امداد رسانی اعلام آمادگی میکنند، نا باورانه به آنها می گویند نیازی به این کمکها نیست(مصاحبه با خبرگزاری فارس در مورخه 22 مرداد) در صورتیکه در شب 21 مرداد آقای قدمی به بهانه تاریکی شب و عدم وجود امکانات ، فعالیت گروههای موجود را بعد از 9 شب متوقف می نمایند ( طبق گزارش خبرگزاری ایسنا) و در فردای همان روز بعد از 2 ساعت دستور توقف عملیات نجات را صادر می کنند. در حقیقت تنها دو ساعت عوامل تحت فرمان آقای قدمی عملیات نجات انجام میدهند . آیا این امر به منزله زنده به گور کردن آسیب دیدگان نبوده است ؟ آیا توقف عملیات جستجو و عدم پذیرش کمکهای استانهای همجوار از طرف ریاست ستاد بحران با وجود نیاز شدید به حمایتهای امداد و نجات، کارشکنی در آن نمی باشد؟ آقای قدمی در حالی از عدم نیاز در منطقه آسیب دیده سخن می گویند که حداقل ترین امکانات در مناطق آسیب دیده وجود نداشته و حتی پای امدادگران دولتی به بیشتر روستاهای دور از مرکز نرسیده بود وتنها گروههای غیر متمرکز مردمی که داوطلبانه از استانهای همجوار به منطقه آمده بودند، کار امدو نجات، انجام میگرفت. حتی روستاهایی که در دم گوش مرکز قرار داشتند آنها نیز از امکانات آن چنانی برخوردار نبودند. گزارشهایی که خبرنگاران مستقل از منطقه تهیه کرده اند عرایض ما را تائید می نمایند یکی از این گزارش ها را مرور میکنیم. خبرنگار اعزامی شرق در گزارشی تکان دهنده با نام مقاله ای بنام پس از 48 ساعت زلزله زدگان چشم به راه امداد ، از فاجعه ها و کشتارهای انسانی مدفون در زیر آوارها سخن میگوید که دل هر خواننده ای را واقعا به درد می آورد. اهالی از فریادهای استمداد زن 26 ساله مدفون در زیر آوارها به او داد سخن گفته اند که تا صبح فریاد می کشیده اما به دلیل عدم امکانات کسی نتوانسته اورا نجات دهد. این خبرنگاردر گزارش خویش می نویسد روستاهای سرخه گاو- باج باج- چوبان لار- هیوک- مشیرآباد- گویچ- تزه کن و دیبک لی تقریبا صد درصد تخریب شده اند. حاجی پور یکی از اعضای گروه امداد به خبرنگار شرق میگوید همان شب اول خودم 12 عضو یک خانواده را از زیر آوار بیرون کشیده ام ویکی آز آنها زنی باردار بود. صدای ناله ها را از زیر آوار می شنیدیم اما کاری از دستمان بر نمی آمد.
آقای قدمی معاون وزیر و رئیس سازمان مدیریت بحران کشور در مصاحبه مورخه 22 مرداد خود می گویند 115 روستا در این حادثه خسارت صددرصد دیده اند و آمار کشتگان را 250 نفر اعلام می کنند. کدام عقل معقولی میتواند اینرا قبول کند که در 115 روستا که حداقل ترین جمعیت آن قطعا بیش از 500 نفر می باشد که بناهای مسکونی آن صددرصد تخریب شده، تنها 250 نفر کشته شده باشند این آمار با هیچ عقل و منطقی سازگار نبوده و نمی تواند نیز باشد. حال آن که آقای پزشکیان در مذاکرات مجلس در خصوص بررسی عمق فاجعه این مسئله از تخریب صد درصدی 200 روستا سخن می گوید. الله وردی دهقان نماینده مردم در مذاکرات مجلس به صراحت اعلام میدارد عمق فاجعه زلزله درست اعلام نشده است.
با اینکه آقای قدمی سعی در کوچک کردن حادثه را داشته و آن را میخواهند به حداقل برسانند آقای حسین درخشان مدیر روابط عمومی سازمان امداد ونجات در مصاحبه با سایت محافظه کار آریا میگوید 155هزارنفر (34هزارو 200 خانوار) بر اثر این زمین لرزه دچار حادثه شده اند اقای درخشان متاسفانه وارد جزئیات نشده و تعداد تلفات و زخمی ها را بیان نکرده اند اما واقعیتی را بیان می کنند که واقعا قابل تامل است نیروهای امداد توانسته اند دوهزارو 606 نفر را نجات دهند با توجه به جمعیت ذکر شده در حادثه رقمی قابل توجه نمی باشد. یعنی در حقیقت گروه نجات و امداد دولتی دست به هیچ اقدامی نزده اند و فعالیت آنها برابر باصفر بوده است.
آقای قدمی در مصاحبه ای با خبرگزاری فارس پس از 80 ساعت از زلزله واقعیتی را بیان میکند که در خور توجه است در روزهای نخست حادثه نارضایتی هایی وجود داشت که پس از بازدید مسئولان ارشد و تاکیدات آنها اقدامات امدادی با شتاب بیشتری انجام می شود. اگر ملاحظه شود خود جناب قدمی اعتراف میکند اقدامات کند بوده است.
در مورخه 22مرداد ماه آقای محمد نجار وزیر کشور و خانم مرضیه وحیددستجردی وزیر بهداشت از مناطق آسیب دیده بازدید به عمل می آورند که وزیر کشور پایان آواربرداری را اعلام میدارد و خانم دستجردی نیز از حضور 92 تیم امداد شامل 863 امدادگر و تاسیس یک بیمارستان سیار در ورزقان سخن می گوید که با توجه به گستردگی مناطق آسیب دیده که غیر از منطقه شهری، بیش از 500 روستا را شامل می شود واقعا این تعداد گروه امدادی رقمی ناچیز به شمار می آید که در خصوص بیمارستان سیار نیز که در مذاکرات مجلس از طرف وزیر بهداشت مطرح میشود با اعتراض نماینده ورزقان مواجه میشود و اظهارات آقای قدمی نیز در مصاحبه 22 مرداد ماه با خبرگزاری فارس در این خصوص خواندنی است یک بیمارستان صحرایی در ورزقان دایر شده است چون تعداد مجروحین کم بود نیاز به احداث دیگر تجهیزات درمانی در این مناطق نداشتیم .
در مورخه 22 مرداد نجار وزیر کشور از اتمام آواربرداری سخن میگوید و آقای قدمی رئیس سازمان مدیریت بحران نیز، آن را در مصاحبه یکشنبه خود رسما اعلام میکنند و از امداد رسانی و اسکان آسیب دیدگان سخن می گویند که آقای دهقان نماینده مردم ورزقان در مجلس طی مصاحبه های خود آن را رده کرده و از نرسیدن گروههای امداد دولتی به روستاها سخن میگوید و گزارشات رسیده مردمی نیز که از مناطق زلزله زده به تلویزیون گوناز تی وی که مستقیما در باره زلزله برنامه پخش می کند نیز حاکی از آن بوده که امدادگران دولتی به دهها روستا بعد از گذشت دو روز از زلزله وارد نشده اند. خبر کشف دو نفر زنده آز زیر آوارها بعد از سه روز که حتی خبرگزاریهای فرانسه آن را پخش میکنند که بی اساس بودن ادعای دولتمردان رانیز ثابت میکند که اتمام آوار برداری توسط وزیر کشور و مدیریت بحران آقای قدمی کاملا بی اساس و بی پایه بوده است عین خبر حتی توسط تلویزیون محلی تبریز نیزبه صورت زیر پخش شده می شود. تلویزیون دولتی به نقل از مسئول فوریتهای پزشکی آذربایجان شرقی از نجات دونفر از زیر آوارها در مناطق زلزله زده خبرداده وگفته است که این دونفر به کمک سگهای زنده یاب از زیر آوارها بیرون کشیده شده اند و حال انها خوب است .
با وجود ادعای آقای قدمی که قبلا نیز گفته شد که کمکهای لازم به مناطق آسیب دیده به اندازه کافی موجود است اما نمایندگان مردم در مذاکرات مجلس در خصوص زلزله آذربایجان نه تنها ازکمبود کمکها سخن گفته اند ، بلکه از کارشکنیها و سوء استفاده ها نیز شکایت کرده اند بطوریکه از دزدیده شدن 8000 هزار چادر حرف به میان امده و توسط آقای پزشکیان مطرح می شود و ایشان اظهار داشتن که اغلب کمکها نه تنها به دست مردم آسیب دیده نرسیده ، بلکه در بازارآزاد به فروش نیز می رسد و اغلب نمایندگان ازسکوت و عدم اطلاع رسانی صدا و سیما نیز به شدت انتقاد می کنند.
بعد از تاریخ 22 مرداد به بعد سپاه پاسداران به منطقه وارد شده و حتی در مواقع زیادی به خشونت متوسل شده و موجب درگیریهایی در مناطق آسیب دیده می شوند و با توسل به خشونت حتی به مصادره کمکهای مردمی نیز می پردازند. رئیس ستاد بحران آقای قدمی آن را چنین توجیه میکنندعلت جمع آوری آذوقه توسط نیروهای سپاه در این مناطق را تلاش برای توزیع درست این کمک ها عنوان کرد.این در حالی است که خبرنگار وب سایت کلمه در روز چهارشنبه 25 مرداد به مناطق زلزله زده اهر –ورزقان و هریس اعزام شده توزیع نادرست کمکها توسط سپاه و ایجاد درگیری و عصبانیت به خاطر رفتار تند برخی نیروهای سپاه در این مناطق خبر میدهد.
حسن قدمی در باره خشم و عصبانیت در مردم این مناطق را تائید کرده و با اشاره به آن میگوید که مشاهده شده است برخی ها با زورگیری کمکهای مردمی را غارت میکنند گفت نمیتوان نام اینها را زورگیری گذاشت زیرا برخی عصبانی هستند.... وباید در این خصوص کار فرهنگی کرد.
سپاه بعد از ورود به منطقه از ورود افراد دیگر به منطقه و هر گونه عکس برداری و فیلم برداری را قدغن کرده و به شدت با آن برخورد میکند.
درنهایت آن چیزی که مطرح می شود آن است که این همه فشار و دوروغپردازی و پنهان کاری و عدم رسیدگی به این مصیبت زده ها و حتی ممانعت از ارسال کمکهای مردمی و حتی کار شکنی در آن چه مفهومی را میتواند داشته باشد؟
آیا عملکرد آقای حسن قدمی که موجب قتل هزاران انسان بی گناه از پیر و جوان تا کودکان شده موجب استیضاح و کیفر نمی باشد ؟
آیا این عملکرد دولتمردان جمهوری اسلامی به منزله دشمنی با ملت آذربایجان نیست که قطعا از مرکزی مشخص هدایت می شود؟



علی – سلیمانی

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

دوشنبه، مرداد ۲۳، ۱۳۹۱

آذربایجان قدرنشناس نخواهد بود

 
دیشب دلشکسته بودم و احساس غربت داشتم . ولی امروز نه . می دانی چرا هموطن عزیزم ؟
برای اینکه دیدم که تو ساعتها در صفهای انتقال خون ایستادی تا خون خود را به هموطن آذربایجانیت اهدا کنی .
هموطن عزیزم دیدم و خواندم و شنیدم که در جاهایی با اینکه تو ساعتها ایستادی به بهانه ماه رمضان و ساعت کار و کمبود پرسنل حتی از گرفتن خون هم برای مصدومان حادثه دریغ کردند این بی وجدانها
دیدم و خواندم کمپین ها و صحفه های کمک و آگاه سازی و اطلاع رسانی و عزاداری و تسلیت و عشقی را که نثار هموطنان خود کردی . صدا و سیما ی کثیفی که فقط به فکر دفاع از منافع حکومت مریض و ضد مردمی است امروز با وقاحت خنده بازار پخش کرد . در حالیکه همه ما عزادار بودیم .بودند در این میان ماهیگیران زبردستی که آب را گل آلود دیدند تا عقده شخصی خود را سوار این موج احساسی مردم کنند و جانب حکومت را بگیرند تا کمبودها و تبعیض ها حس نشود.افرادی که مردمی که زیر خاکها مدفون بودند ارزشی کمتر از خود خاک برایشان داشت.اما آذربایجان این تفاوت ها را میداند.حساب تو با آن بی وطن های به ظاهر وطن دوست جداست.
 
 

 

نمی دانم شاید عامل بسیاری از اختلافات قومی در ایران هم همین حکومت مریض احوال باشد . زیرا که امروز نشان دادیم ما در وقت نیاز دست گیر هم هستیم .حکومت ما را نسبت به هم بدبین کرده . شاید حتی اندکی باعث شده نسبت به هم بد اخلاق شویم . نامهربان شویم . مدتها بود که همه از بی تفاوتی ها و سردی ها ی مردم نسبت هم مقاله ها نوشتند و گفتند . ولی امروز به راحتی ورق برگشت . حکومت به اتکای همین موضوع میخواست لاپوشانی کند . ولی مردم به راحتی مانع شدند . دیشب انگار وب فارسی دیوانه شده بود ! همه چیز روند تند به خود گرفته بود و با سرعت تغییر میکرد . مثل برق خبر پیچید . مثل بمب منفجر شد . و همه آگاه شدند که قرار است چیزهایی مخفی شود . قرار است آذربایجانی غریبانه دفن شود و کسی نفهمد .
امروز من آذربایجانی قدر دان هموطنان خود هستم . قدر دان تو ای اصفهانی ، ای شیرازی ، ای مشهدی ، ای تهرانی و ایمان دارم که مردم آذربایجان قدر دان این محبت خواهند بود .
آذربایجانی هیچگاه محبت را فراموش نمی کند . ما همه به هم نیاز خواهیم داشت و باید پشت و پناه هم باشیم .
آذربایجان همان آذربایجان مشروطه است . همان آذربایجان روزهای سخت جنگ در مرزهای ایران با دشمن خارجی .
آذربایجانی در برابر یک لیوان آب دریایی را به شما تقدیم خواهد کرد .

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

یکشنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۹۱

ما مردگانمان را میشماریم شما مدال هایتان را!










فارسی مینویسم همه آن بی وجدان ها بخوانند :
فقط برای جک گفتنتان بودیم ؟! کجا هستید پس ! ما مردگانمان را میشماریم شما مدال هایتان را !
بی شرف ها این است هموطن هموطن و اتحاد اتحاد گفتنتان ؟
40 درصد مس ایران از ورزقان تامین میشود ولی دریغ از یک بیمارستان ! بیمارستان نداریم ! خون نداریم ! برانکارد نداریم ! آب نداریم ! تجهیزات نداریم !
تلویزیون ایران ! یکی مراسم شب احیا و قرآن ! یکی المپیک و مدال ! یکی سوریه سوریه ! پس آذربایجان کو ؟ پس فرزندان ترک ما کو ؟
تویی که دیشب سرت قرآن گرفتی و گفتی گناهانمونو ببخش ! بی انصاف سرت قرآن نگیر بیا به هموطنات کمک کن !
شنیدیم در بعضی زمینه ها در حالی که مردم جان میدهند آقایان منتظر فرمان از بالا هستند ! هیچ شبکه ای اخبار مارا تحت پوشش نداد ! ننگ بر شما !
آذربایجان به فکر خودت باش ! از این خائنان و فاشیست ها خیری به تو نمیرسد ! آتا ترک راست میگفت : ترک جز ترک دوستی ندارد !

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

پنجشنبه، مرداد ۱۹، ۱۳۹۱

چند پیشنهاد ساده برای حفظ فرهنگ اصیل و زبان مادریمان


قریب صد سال است كه ملی گرایی افراطی یا به اصطلاح واضح تر تفکر پان ایرانیسم) انديشه اي كه ملت فارس را از ديگر ملتها برتر مي انگارند ) و مركزگرايان ) كساني كه مي خواهند قدرت سياسي و اقتصادي را در تهران و مناطق مركزي- فارس محدود سازند ) در حال نابودي هويت و هستي فرهنگي سایر ملیتهای ایرانی و به خصوص تركها هستند چراكه آنها سربلندي ملت ترك را تحمل نكرده و قصد استعمار اين ملت را دارند. در اين راه بطور عمده زبان ، فرهنگ و تاريخ ما را هدف گرفته اند. آنها با استعمار فرهنگي ملت ما ، قصد هموار نمودن شرايط استعمار اقتصادي و سياسي را داشته اند. ملتي كه زبانش را بگيرند و تحقيرش كنند از وسيله تفكر ، خلاقيت و پيشرفت محروم شده و اعتماد به نفس خود را از دست مي دهد. چنين ملتي آماده استعمار شدن است. بنابراين مبارزه عليه استعمار فرهنگي ، اقتصادي و سياسي شونيسم نيز با مبارزه فرهنگي آغاز مي گردد. راه و مرحله اوليه مبارزه بازگشت به هويت واقعي خود و محافظت از هستي معنوي و فرهنگيمان مي باشد. ملت ما براي رهايي از استثمار بايد ياد بگيرد كه بدون وابستگي به ديگران بر روي پاي خود بايستد. چنين مبارزه اي هم سخت است و هم آسان! با افزايش شعور ملي يك ملت استعمار آن ملت به آساني مقدور نمي گردد. با صرف هزينه هاي كم مي توانيم شعور ملي ملتمان را افزايش دهيم. راه مبارزه تنها اسلحه به دست گرفتن و يا مقابل اسلحه ايستادن نيست. راههاي ساده ديگري نيز هست كه تكرارشان خالي از فايده نيست:

1- با فرزندان خود تركي صحبت كنيم . به آنها بگوييم كه زبان تركي چه زبان غني ، قوي و ريشه داري است.

2 - خواندن و نوشتن به زبان تركي را ياد بگيريم. زبان تركي چند سال آينده شانس اين را دارد كه به عنوان زباني رسمي در آذربايجان پذيرفته شده و در مدارس بوسیله آن آموزش داده شود. براي اينكه در آنروز بي سواد محسوب نشويم از همين حالا بايد سواد آموزي به زبان تركي را شروع كنيم. به كودكان خود نيز خواندن و نوشتن به زبان تركي را آموزش دهيم. با نگرشي عميق تر متوجه مي شويم كه سواد زبان مادري براي فرزندانمان بسيار مهمتر از سواد زبان انگليسي است.

3 - براي كودكان و محل كار خود اسامي تركي انتخاب كنيم.

 
 - 4جغرافيا و تاريخ واقعي آذربايجان و تركهاي ايران و دنيا را فرا بگيريم.


 - 5
در تهران و شهرهاي دو زبانه ديگر ، مكالمات خود با مخاطبين نا آشنا را با تركي آغاز كنيم ، مگر اينكه از ترك نبودن مخاطب مطمئن باشيم.


 - 6
هنگام ملاقات آشنايان ، يك كاست يا سي دي موسيقي آذربايجاني، يك فيلم آذربايجاني ، يك كتاب تركي يا در مورد هويت ، زبان ، تاريخ و يا فرهنگمان يك نوشته هديه ببريم.


 - 7
به جاي كلمات وارداتي غير تركي كه در نتيجه ممنوعيت و محدوديتهاي زبان تركي در ايران وارد زبانمان شده اند ، از كلمات تركي استفاده كنيم.


  - 8
در كنسرتها و برنامه هايي كه در مناسبتهايي ملي آذربايجان برگزار مي شود ، فعالانه شركت كرده و دوستان و فاميلهاي خود را نيز همراه ببريم.


  - 9
جوكهايي را كه عليه ملتهاي غير فارس روايت مي شود ( تركي ، رشتي ، عرب، لری ...) سرزنش نموده و در نقل و روايت آنها شركت نكنيم.


  - 10
برای رونق شهر و دیار مادری خود و رشد رفاه عمومی در رده اول به خريد كالاهاي مورد نياز به اجناس ساخت آذربايجان ، يا ساخت شركتهايي با سرمايه آذربايجاني اولويت بدهيم.


  - 11
ما بايد اول فضولي و واحد و شهريار را بشناسيم بعد حافظ و سعدي و شكسپير را. سرمايه هاي فراواني از مالياتها و سرمايه هاي كشور ايران صرف رشد زبان و فرهنگ فارسي مي شود ما هم بايد زمان، انرژي و پول خود را صرف فرهنگ و زبان بي صاحب و مظلوم خود بكنيم.


  - 12
در ماشينها و مهماني ها و محلهاي عمومي فقط از موسيقي تركي استفاده كنيم . ابتدا به آموزش موسيقي خود همت بگماريم. ما صاحب يكي از غني ترين موسيقي هاي جهان هستيم. البته موسيقي فارسي نيز قابل احترام مي باشد اما در وضعيت كنوني پخش و فراگيري موسيقي فارسي حركت در جهت منافع و اهداف شونيسم است.


  - 13
در موقعيت فعلي كه مديريت آذربايجان و قوانين كشور به نفع آذربايجاني نيست ، در منطقه آذربايجان به افرادی که منکر فرهنگ ما باشند زمين و سهام شركتهايمان را نفروشيم. ارزان بفروشيم ، به خودمان بفروشيم. در حاليكه انبوهي از سرمايه هاي كوچ كرده آذربايجان در خارج از آذربايجان اسير تهران (مركز) شده است ، ما احتياجي به سرمايه سرمايه گذاراني نيستيم كه فردا ادعاي دارايي و زمينهاي ما را خواهند كرد.


  - 14
سرمايه دار هاي خود را تشويق كنيم كه با تحمل سختي ها ، در آذربايجان سرمايه گذاري كنند. آينده روشن و پتانسيلهاي اقتصادي آذربايجان را به آنها نشان دهيم.


  - 15
در مقابل توريستهاي غير ترك مهمان نواز باشيم اما فرهنگ و مدنيت خود را فداي چند سكه نكنيم و مسخ فرهنگ آنها نشويم. به جاي كسب نكات منفي فرهنگ توريستها ، ما مي توانيم نكات مثبت فرهنگ خود را به آنها نمايش دهيم.


  - 16
در معرفي هويت خود نگوييم من آذري هستم يا زبانم آذري است بلكه همانند پدران و مادران خود بگوييم من تركم و زبانم توركي است. در معرفي محل تولد و يا سرزمين اجدادي خود بگوييم من آذربايجاني هستم.


  - 17
حتي المقدور از خريد نشريات سراسري مركزگرا که سابقه توهین و تحقیر قومیت ها و ملتهای غیر فارس را داشته اند خودداري كرده و از نشريات دوست آذربايجان حمايت كنيم.


  - 18
در تشكيلات و احزاب سراسري مركز گرا شركت نكرده و از اين احزاب حمايت نكنيم. از افراد و احزابي حمايت كنيم كه درد ملت ترك را درك كرده و در فكر حل مشكلات اين ملت و آذربايجان باشند.


  - 19
كارتهاي تبريك و عروسي خود ، اس ام اس ها و اي-ميل هاي ما بين خود را به زبان تركي بنويسيم ، حتي اگر بلد نباشيم كه به زبان تركي صحيح بنويسيم.


  - 20
زنجان، اردبيل، تبريز، اورميه، باكو، نخجوان، گنجه، قزوین، همدان، خیاو، مراغه و ... همگي شهرهاي آذربايجان اند. اگر چه سيستمهاي تحميلي باعث تفاوتهاي فرهنگي اندكي بين اين شهرها شده است اما اهالي همه اين شهرها ترك هستند. با حمايت علني و معنوي از همديگرسياست تفرقه اندازي شونيسم را نقش بر آب كنيم. تفاوت سطحي ما در مقابل كينه عميق شونيسم نسبت به همه ما ناچيز است. هركدام براي كمك و تقويت يكديگر پتانسيل هاي زيادي داريم
.
 ..............................................................................................
در فکر راه حل ها و ایده های جدید باشیم.
بخوانيم و بيانديشيم. نتايج تفكرات خود را بدون ترس و خجالت بر روي كاغذ بياوريم. هر انديشه انساني ارزشمند است.

وار اولسون آذربایجان 

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

دوشنبه، مرداد ۱۶، ۱۳۹۱

اوراق مهم منتشر نشده ای از نوع نگاه حاکميت قوم گرا به ملل و اقوام ايران

 
بخش اول


ﺻﻔﺤﺎت اﺳﮑﻦ ﺷﺪﻩ اﯼ ﮐﻪ اﮐﻨﻮن در دﺳﺘﺮس ﺷﻤﺎ ﻗﺮار دارد ﻳﮑﯽ از ﻣﻘ ﺎﻻت ﭼﻬﺎرﻣﻴﻦ ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ ﻋﻠﻤﯽ – ﺗﺨﺼﺼﯽ ﺳﺎزﻣﺎن ﺣﻔﺎﻇﺖ اﻃﻼﻋﺎت وزارت دﻓﺎع ﺟﻤﻬ ﻮرﯼ اﺳﻼﻣﯽ (ﺳﺎﺣﻔﺎودﺟﺎ)ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ در ﺳﺎل 1380 ﺑﻪ ﺗﻌﺪاد ﺑﺴﻴﺎر ﻣﺤﺪودﯼ ﺑﺮاﯼ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ اﻋﻀﺎﯼ وﻳﮋﻩ اﻳﻦ وزارت ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻬﻴﻪ و ﺗﻮزﻳﻊ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ.
اﮔﺮﭼﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ رﺳﺪ ﻧﻮر اﷲ ﻣﺤﻤﻮدﯼ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﻩ ﻣﻘﺎﻟﻪ « ﻗﻮﻣﻴﺖ و ﻗﻮم ﮔﺮاﻳﯽ؛ﭼﺎﻟﺶ ﮔﺬﺷﺘﻪ،ﺣﺎل و ﺁﻳﻨﺪﻩ » ﮐﻮﺷﻴﺪﻩ اﺳﺖ ﺗﺎ ﻣﻔﺮوﺿﺎت ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺧﻮد را ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻮاﻓﻖ ﻣﺬاق ﻣﺪﻳﺮان ﻳﻮﻧﻴﻔﺮم ﭘﻮش وزارت دﻓﺎع ﻓﺮاهﻢ ﮐﻨﺪ اﻣﺎ ﺑﯽ ﺷﮏ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻌﻨﻮان ﻣﺤﮑﯽ ﺑﺮاﯼ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻧﻮع ﻧﮕﺎﻩ ﻳﮑﯽ از ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ وزارت ﺧﺎﻧﻪ هﺎﯼ ج.ا.ا. در ﻗﺒﺎل ﺣﻴﺎت ﻓﺮهﻨﮕﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﻗﻮام و ﻣﻠﻞ ﮐﺸﻮرﯼ ﮐﻪ اﻣﺮوز اﻳﺮان ﻧﺎﻣﻴﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮد ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎدﻩ ﻓﻌﺎﻟﻴﻦ ﺿﺪ ﺁﭘﺎرﺗﺎﻳﺪ ﻗﺮار ﮔﻴﺮد. ﻗﺒﻞ از ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺑﻪ ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن ﻋﺰﻳﺰ ﺗﻮﺻﻴﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد ﺑﻪ ﻧﮑﺎت ذﻳﻞ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﻨﺪ:

از ﻧﻈﺮ ﻧﻮراﷲ ﻣﺤﻤﻮدﯼ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﻩ اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ، ﻗﻮﻣﻴﺖ و ﻗﻮم ﮔﺮاﻳﯽ ﻣﺨﺼﻮص اﻗﻮام ﻏﻴﺮ ﻓﺎرس ﺑﻮدﻩ و ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﻓﺎرس ﮔﺮاﻳﯽ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻗﻮم ﮔﺮاﻳﯽ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﻣﻌﺎدل اﻳﺮان ﮔﺮاﻳﯽ ﺗﻠﻘﯽ ﻣﯽ ﺷﻮد!
وﯼ در ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺧﻮد از ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﯽ ﺣﻀﻮر اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ،ﻓﺮهﻨﮕﯽ و زﺑﺎﻧﯽ اﻗﻮام ﮔﻴﻠﮏ وﻃﺒﺮﯼ ﻃﻔﺮﻩ رﻓﺘﻪ اﺳﺖ.

 ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﻩ در ﺗﺒﻌﻴﺖ از ادﺑﻴﺎت ﭘﺎن ﻓﺎرﺳﻴﺴﺘﯽ ، هﺮ ﻧﻮع ﺗﻮﺟﻪ اﻗﻮام و ﻣﻠﻞ اﻳﺮان را ﺑﻪ زﺑﺎن،ﺗﺎرﻳﺦ و ﻓﺮهﻨﮓ ﻣﻠﯽ ﺧﻮد در ذﻳﻞ ﻋﻨﻮان «ﭼﺎﻟﺶ» (ﮐﻪ ﻳﮑﯽ از ﺷﺎﺧﺼﻪ هﺎﯼ اوﻟﻴﻪ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺑﺤﺮان و وﻗﻮع ﻓﺎﺟﻌﻪ اﺳﺖ) ﺑﺮرﺳﯽ ﮐﺮدﻩ اﺳﺖ.
 ﻣﺤﻤﻮدﯼ در ﭘﻴﺮوﯼ از ادﺑﻴﺎت ﻓﺎﺷﻴﺴﺘﯽ ﺷﻬﺮوﻧﺪان اﻳﺮان را ﻧﻪ ﺑﺮاﺳﺎس ﻧﻮع زﺑ ﺎن اﻗ ﻮام و ﻣﻠﻞ ﺁن ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎﯼ ﺟﺪول ﻣﻄﻠﻮب ﻧﮋادﯼ ﭘﺎن اﻳﺮاﻧﻴﺴﺘﻬﺎ ﺗﻘﺴﻴﻢ و ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
 وﯼ ﺣﺘﯽ در ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﺒﺎﻧﯽ« ﻧﮋاد » و « ﻗﻮﻣﻴﺖ » از ﻧﺎ ﺁﮔﺎهﯽ ﺑﺎرزﯼ ﺑﺮﺧﻮردار اﺳﺖ.در ﺷﺮاﻳﻄﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﻮدﻳﺖ زﺑﺎﻧﯽ و ﻗﻮﻣﯽ ﮔﺮوهﻬﺎﯼ ﺁرﻳﺎﻳﯽ ﻋﻤﻴﻘﺎ در ﻣﻌﺮض ﺗﺮدﻳﺪ ﻗ ﺮار دارد او ﭘﻨﺪار« ﺁرﻳ ﺎﻳﯽ» را ﺑﻌﻨﻮان ﻧﮋاد ﺗﻠﻘﯽ ﮐﺮدﻩ و ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ (ﺣﺘﯽ در ﺻﻮرت ﺻﺤﺖ اﻳﻦ ﺗﻠﻘﯽ)، ﺗﻌﺎرﻳﻒ ﻋﻠﻤﯽ و ﻣﺼﺎدﻳﻖ ﮐﻨﻮﻧﯽ ﻧﮋادﯼ را در ﻧﺰد ﻧﮋاد ﺷﻨﺎﺳﺎن ﺑﻪ هﻢ ﻣﯽ رﻳﺰد. ﻻزم ﺑﻪ ﺗﺬﮐﺮ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﮋاد اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺻﺮف ﻧﻈﺮ از ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺸﺨﺼﺎت اﺳﺘﺨﻮاﻧﯽ و ﻇﺎهﺮﯼ (ﻋﻤﻮﻣﺎ در ﻧﺎﺣﻴﻪ ﺳﺮ)، ﻋﻤﺪﺗﺎ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ رﻧﮓ ﭘﻮﺳﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺳﻪ ﻧﮋاد ﻋﻤﺪﻩ زرد ﭘﻮﺳﺖ، ﺳﻔﻴﺪ ﭘﻮﺳﺖ و ﺳﻴﺎﻩ ﭘﻮﺳﺖ و ﺑ ﺮ اﺳﺎس ﺑﺮﺧﯽ ﻧﻈﺮات دﻳﮕﺮ ﺳﺮﺧﭙﻮﺳﺖ در ﺟﻬﺎن اﻣﺮوز ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺸﺨﻴﺺ اﺳﺖ. ﻟﺬا ﻣﻄﺎﺑﻖ ﭼﻨ ﻴﻦ ﺗﻌﺮﻳﻔﯽ، ﻧﮋادﯼ ﺑﻨﺎم ﺁرﻳﺎﻳﯽ وﺟﻮد ﻧﺪارد.
  اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺑﺮ اﺳﺎس ﺗﻌﺎرﻳﻒ ﻏﻴﺮ ﻋﻠﻤﯽ ﻧﮋاد ﭘﺮﺳﺘﺎن ﻓﺎرس ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷ ﺪﻩ اﺳﺖ. ﻣﺤﻤﻮدﯼ در ﺻ ﻔﺤﻪ 75 اﻳﻦ ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ در ذﻳﻞ ﻋﻨﻮان « اول: ﻋﻮاﻣﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺤﺮان ﻗﻮﻣﻴﺖ،-1 ﺗﻌﺪد و ﺗﻨﻮع ﻗﻮﻣﯽ« ﻣﯽ ﮔﻮﻳﺪ:«ﺗﻨﻮع ﻗﻮﻣﯽ ﺗﻨﻬﺎ در اﻳﺮاﻧﯽ ﺁرﻳﺎﻳﯽ و ﻏﻴﺮ ﺁرﻳﺎﻳﯽ ﺧﻼﺻﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮد.» اﺳﺎس اﻳﻦ ﻧﻮع ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺑﻨﺪﯼ ﺧﻮد ﺣﮑﺎﻳﺖ از ﻋﻤﻖ ﻧﻔﻮذ ﻣﻮهﻮﻣﺎت ﺁرﻳﺎﻳﯽ در ذهﻦ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﻩ اﯼ دارد ﮐﻪ هﺮ ﺷﻬﺮوﻧﺪ اﻳﺮاﻧﯽ را در ﻗﺎﻟﺐ ﻳﮑﯽ از ﺳﻪ ﮔﺮوﻩ (ﺑﯽ ﻣﻌﻨﺎﯼ) ﺁرﻳﺎﻳﯽ،ﻏﻴﺮ ﺁرﻳﺎﻳﯽ و ﻣﺨﺘﻠﻂ ﺗﺼﻮر ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻐﻠﻮﻃﯽ ﮐﻪ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﻩ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎﯼ ﺗﻠﻘﯽ ﻧﮋاد ﭘﺮﺳﺘﺎﻧﻪ اش از ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺷﻬﺮوﻧﺪان اﻳﺮاﻧﯽ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ ﺿﺮورﺗﺎ هﻤﻪ ﻣﻔﺮوﺿﺎت ﻧﮋادﯼ وﯼ در ﺧﺼﻮص اﻗﻮام و ﻣﻠﻞ اﻳﺮان ﺑﺎﻃﻞ ﺧﻮاهﺪ ﺑﻮد.
  در هﻤﻴﻦ ﻣﺒﺤﺚ، ﮔﺮوهﻬﺎﯼ ﺁرﻳﺎﻳﯽ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺤﻤﻮدﯼ ﺑﺼﻮرت ﻋﺠﻴﺒﯽ در ﻗﺎﻟﺐ ﻣﺨﻠﻮﻃﯽ از اﺳﺎﻣﯽ ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﯽ و ﻗﻮﻣﯽ دﻳﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮد.از ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﻩ ﺑﺎﻳﺪ ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﺑﺎ ﭼﻪ ﺗﻮﺟﻴﻬﯽ ﻣﯽ ﺗﻮان اهﺎﻟﯽ ﺳﺎﮐﻦ در ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﯼ اﺻﻔﻬﺎن،ﻓﺎرس،هﻤﺪان و ﻳﺎ ﻳﺰد را ﺑﺎ اﻗﻮاﻣﯽ ﭼﻮن ﺑﻠﻮچ،ﺗﺎﻟﺶ،ﮐﺮد و ﻳﺎ ﻟﺮ ﻳﮑﺴﺎن ﻓﺮض ﮐﺮد و در ﻳﮏ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺑﻪ اﺻﻄﻼح ﻧﮋادﯼ داﺧﻞ ﻧﻤﻮد؟!هﻤﭽﻨﻴﻦ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﻩ ﭼﮕﻮﻧﻪ از ﺣﻀﻮر ﻣﻠﻴﻮﻧﻬﺎ ﺗﺮﮎ در ﻣﻨﺎﻃﻖ هﻤﺪان،ﻓﺎرس و اﺻﻔﻬﺎن ﺑﯽ اﻋﺘﻨﺎ رد ﺷﺪﻩ اﺳﺖ؟!
  ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﻩ در ﺻ ﻔﺤﻪ 75 درذﻳﻞ ﻋﻨﻮان «ﻋﺎﻣﻞ ﺟﻤﻌﻴﺘﯽ» ﺧﻮاﺳﺘﺎر ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪن ﺁﻣﺎر ﻗﻮﻣﻴﺘﻬﺎ ﮔﺮدﻳﺪﻩ اﺳﺖ.اﻳﻦ درﺧﻮاﺳﺖ از ﻃﺮف ﻓﻌﺎﻟﻴﻦ ﻗﻮﻣﯽ ﻧﻴﺰ ﺑﺎرهﺎ ﻃﺮح و ﺗﺎﮐﻴﺪ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ. ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ رﺳﺪ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺁﻣﺎر اﻗﻮام اﻳﺮان ﺧﻮاﺳﺘﻪ اﯼ ﻋﻤﻮﻣﯽ اﺳﺖ.اﻣﺎ ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﻣﻮﺿﻊ ﮔﻴﺮﻳﻬﺎﯼ ﺿﺪ ﻗﻮﻣﯽ ﺣﺎﮐﻤﻴﺖ ﻓﺎرس ، هﺮﮔﻮﻧﻪ ﺁﻣﺎر ﮔﻴﺮﯼ ﻗﻮﻣﯽ در اﻳﺮان ﻣﯽ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻈﺎرﺗﻬﺎﯼ ﺑﻴﻦ اﻟﻤﻠﻠﯽ ﺻﻮرت ﮔﻴﺮد































Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

شنبه، مرداد ۱۴، ۱۳۹۱

آهای نژادپرست عثمانی حیا کن ، ما کاسه شراب خوری داشته ایم!



پیکره ای که می بینید کاسه یا پیاله ای سفالی است که تاریخ دانان و مورخین ... (مجهول الهویت)  آن را مربوط به دوران قبل از میلاد و هم عصر با کوروش کبیر پادشاه پارسها * دانسته اند.روایت است که کوروش و خاندان سلطنتی هخامنشیان در آن شراب شیراز نوش جان میکرده اند.این پیاله در حدود 10 سانتی متر ارتفاع و قطری معادل 10 سانتی متر داراست.مورد استفاده دیگری از این کاسه شرح داده نشده ولی بنا به گفته ی مورخین مذکور هم اکنون در موزه فلان کشور اروپایی نگهداری میشود.ظرافت خاص دیگری که حاصل بررسی های زیاد کشف شده و میتوان نام برد ترک خوردن نقطه ای از لبه ی این کاسه است که تا کنون دانشمندان پی به رمز و راز آن ترک نبرده اند اما برخی از روشن فکران پارسی و رهروان حضرت کوروش ادعا میکنند این ترک،حاصل برخورد دماغ مبارک کوروش کبیر در هنگام رفع عطش ایشان میباشد.این چنین است که ایران زمین مهد نبوغ و فرهنگ و اختراعات خارق العاده ای بوده که عثمانی جماعت حتی به مخیله اش هم خطور نمیکرده است.


پ.ن:
پارسها طايفه اي از هندي ها و اروپائيان بودند كه به ايران كوچ كردند. پارسها از 6 قبيله تشكيل مي شدند كه هخامنش آنان را متحد كرد.
آری این گونه است اگر بنا بر این باشد که تاریخ سازی با گذاشتن چند کاسه و نعلبکی در فضای نت فارسی کمبودهای تاریخی را بخواهد بپوشاند پس ما نیز دست به کار میشویم تا باگ های موجود در این تاریخ سازی را کشف کنیم.
این چند کلمه صرفا جنبه شوخی داشت و ارزش دیگری ندارد!

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::

جمعه، مرداد ۱۳، ۱۳۹۱

به بهانه مناقشات درونی حرکت ملی آذربایجان

 
مديريت اوپوزوسيون...
 

شرايط و موقعيتي كه در داخل حركت بوجود آمده است.نتيجه عملكرد  گروه ها و تشكيلات هايي است كه كارهايشان به حالت افراط ،تفريط عمل ميكنند.و حتي در بعضي موارد هم در مسير حركت، خلل هايي بوجود مي آوردند.كه نمونه آن به حاشيه كشاندن بحث هاي شبكه و يا رسانه هاي خبري حركت ميباشد.
تشكيلات و گرو هها و افراد به جاي آن كه مقالات افراطي عليه يكديگر بنويسند و با خودشان درگير شوند وصحبت از موضوعاتي  كنند كه وظيفه يك دولت دمكراتيك است نه وظيفه يك حركت ملي ، به جاي طرح اين موضوعات بيهوده ميتوانند نقش مؤثري در آماده سازي فضاي آذربايجان ايفا كنند.و اين در شرايطي است كه هر گونه منييت و تندروي به التهاب جامعه و حركت ميافزايد. در زماني كه حركت ملي درگير جنگي تمام عيار با دشمني است كه از نظر قدرت و تجهيزات 1000 به يك هم نيست ودراين جنگ نا برابر شما نميتوانيد صحبت از دموكراسي بكنيد. دشمني كه تمام هستي من را از بين ميبرد اقتصاد،زبان،فرهنگ،ثروتهاي زير زميني ،معادن و.... و حتي به محيط زيست من هم رحم نميكند و در اين بوه بوه جنگ. طيفي از بين خودمان بلند ميشود و صحبت از دموكراسي ميكند .* دموكراسي لباسي است كه در سير تاريخي دنيا براي تن دولتهاي مدرن دوخته شده است*
پس دموكراسي را دولتها به ملت ها بنا به اندازه خوا سته هاي آن ملت و نسبت سطح شعور  آن ملت ميدهند.  بنابر اين حركت ملي ملت دارد ولي آن يكي را  ... و صحبت كردن از دموكراسي بيهوده است
سايتها و شبكه ها و رسانه ها و... همان اندازه كه حوادث و اخبار را بصورت واضح وشفاف خبر رساني مي كنند واين در نوبه خود به ماهييت  سياسي حركت مي افزايد و در جامعه آذربايجان به آن مشروعيت ميبخشد و در نتيجه بيداري عمومي و جذب نيروهاي تازه نفس و جوان بيشتر ميشود.به همان اندازه هم قادر است  كه با ملتهب نشان دادن فضا و تخريب آرمان هاي حركت ملي و ايجاد مسائل حاشيه اي و جنجالي و بحث انگيز  باعث دوري گروهها و تشكيلات از يكديگر و گسترش كينه و نفرت و ريزش نيرو به جاي دوستي و اتحاد و جذب نيرو شود
.بدون ترديد پاره اي ازافراد بي هويت كه در پي نان و نامند سعي خواهند كردكه هميشه محيط را كين آلودجلوه كنند.و آزادي ملت خويش را قرباني نان و نام خويش كنند.
پس به قول يكي از دوستان  اگر به هوش نباشيم و قدرت تشخيص دوست و يا دشمن ملتمان را نداشتنه باشيم و از دستاوردهاي حركت ملي آنگونه كه در خور شان ومقام ملتمان و شهداي ملييمان باشد دفاع نكنيم بعد از چند سال آينده حركتي با نام و ماهييت حركت ملي آذربايجاني در كار نخواهد بود.بلكه حركت ملي اداره..... در صحنه حضور پيدا خواهد كرد.ومسير حركت را طبق سفارش و توصيه اربابان و دشمنان قسم خورده آذربايجان  به شوره زار تاريخ هدايت خواهند كرد
 .اما همان طور كه دشمن در داخل كشور به درون حركت نفوذ پيدا كرده است. اما با آگاهي و هوشياري فعالان اين نفوذ موقتي خواهد بود.در بيرون از كشور نيز رد پاي اين نفوذي ها آشكار است . اين يعني مبارزه تمام عيار با فعالان مدني آذربايجان و از ريل خارج كردن قطاري كه به سمت آزادي در حركت است

شرم بر آن اشخاص و يا گروها و تشكيلات: كه در مقابل خوا سته هاي اصولي وقانوني ملت مقاومت ميكنند،و تمام توان خود را براي عدم موفقيت نيروهاي غير تشكيلاتي يا همان نيروهاي  مستقل ميگذارند. ويا حركتي موازي با حركت نيروهاي مستقل انجام ميدهند،و دستاوردهاي اين طيف را بايكوت ميكنند،وبه شخصيت هاي حركت(ع.ل –ا،ر) با تمام پر رويي و رو درو توهين ميكنند .و سخناني فراتر از ظرفيت خودشان ميزنند
همان گونه كه اشاره كردم حركت ملي با دشمني نابرابر روبرو است و طبق گفته ماموران امنيتي دشمن قادر است در بيرون از كشور مخالفان خود (اوپوزوسيون) را رهبري كنند و به آن جهت دهند..
پس به مسائلي كه در حال جريان است و از طرف اشخاص و گروههاي بدون هويت مطرح ميشود بايد حساس بود و تمامي حركات و سخنان اين گونه افراد را زير چشم داشت. 
در اكثر حركتهاي اجتماعي واژه هايي با عنوان راست روي و چپ روي وجود دارد. اما درحركت ملي آذربايجان چنين چيزي وجود ندارد.و اين يكي از فرقهاي حركت ملي نسبت به ساير حركتهاي اجتماعي ميباشد.اما در  حركت ملي تشكيلات هاي متفاوتي وجود دارند كه هدفشان  خواسته هاي ملت آذربايجان ميباشد.و گروهي از فعالان نيز هستند كه از همه اين تشكيلات ها و گروهها در بين ملت تورك آذربايجان نفوذ بيشتري دارند و در مجادله با سيستم آپارتايدي بيشترين هزينه را داده اند. اين طيف بيشتر با نام فعالان مستقل ميباشد و در طول اين چند سال دشمن براي سركوب اين نيروها هزينه و وقت زيادي ميگذارد.فعالان مستقل كه بدور از هرگونه وابستگي  سياسي وبدور از هرگونه تعصب تشكيلاتي و گروهي در جهت احقاق حقوق ملت تورك آذربايجان  فعاليت ميكنند. اما همان طور كه اشاره كردم در همين چند روز گذشته در برخي از سايتها اين فعالان صادق و راستين را  فعالان استالينيستي معرفي كرده اند.اين گونه فكرها آفت و انگل حركت ملي آذربايجان ميباشد آفتي كه نه تنها سودي به جامعه آذربايجان ندارد بلكه به روند اصولي حركت ملي آذربايجان  و تحولات اجتماعي آذربايجان زيان وارد ميكند.


                                                                 گلجك بيزيمدير
                                                                بهنام شيخي – تهران گلستان شهري

 

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Friendfeed :: Twitter :: Greader :: Email To: :: Qirmiz-da paylash! ::